امامت در کودکی و سرگردانی شیعیان
امام جواد در حدود ۸ سالگی، به امامت رسید.[۵۸] به دلیل پایین بودن سن وی، شیعیان درباره امام پس از امام رضا اختلاف پیدا کردند و برخی به دنبال عبدالله بن موسی رفتند، اما طولی نکشید او را شایسته امامت ندانستند و از او روگرداندند.[۵۹] برخی به احمد بن موسی گرویدند و شماری نیز به واقفیه پیوستند.[۶۰] با این حال، بیشتر اصحاب امام رضا (ع) به امامت امام جواد معتقد شدند.[نیازمند منبع] منابع علت این اختلاف را کودکی جوادالائمه دانستهاند. به گفته نوبختی علت پیدایش این اختلاف، آن بود که آنان بلوغ را از شرایط امامت میدانستند.[۶۱] البته این مسئله در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا در واکنش به کسانی که خردسالی امام جواد را مطرح میکردند به نبوت حضرت عیسی در کودکی استناد میکرد و میفرمود: «سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.»[۶۲] اما این مسئله در زمان امامت جوادالائمه، به صورت جدیتر و به عنوان شبهه مطرح شد و سبب شد برخی از خواص اصحاب امام رضا مانند یونس بن عبدالرحمن نیز در امامت جواد الائمه تردید کنند. از این رو هنگامی که گروهی از بزرگان شیعیان مانند ریان بن صلت، صفوان بن یحیی، محمد بن حکیم و یونس بن عبدالرحمان در منزل عبدالرحمان بن حجاج گرد آمدند تا درباره امام پس از امام رضا گفتگو کنند. یونس بن عبدالرحمن به آنان گفت تا زمانی که این کودک(امام جواد) بزرگ شود به چه کسی رجوع کنیم؟ و با واکنش تند ریان بن صلت مواجه شد. ریان گفت اگر این امامت این کودک از جانب خدا باشد اگر یک روز هم از عمر او گذشته باشد مانند کسی است که صد سال عمر کرده و اگر امامت او از جانب خدا نباشد اگر هزار سال هم داشته باشد مانند یکی از مردم عادی است.[۶۳]
همچنین در پاسخ به کسانی که شبهه کودکی امام جواد را مطرح میکردند، به آیاتی از قرآن درباره نبوت حضرت یحیی در کودکی[۶۴] و سخن گفتن حضرت عیسی[۶۵] در گهواره استناد میشد.[۶۶] امام جواد خود نیز در پاسخ به کسانی که مسئله سن او را مطرح میکردند، به جانشینی حضرت سلیمان به جای حضرت داود، در کودکی اشاره میکرد و میگفت: هنگامی که حضرت سلیمان کودکی بیش نبود و گوسفندان را به چرا میبرد، حضرت داود او را جانشین خود کرد اما علمای بنیاسرائیل آن را انکار میکردند.[۶۷]
منابع
جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۱ش، ص۴۷۶.
کلینی، الکافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۳۲۰-۳۲۳.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۴-۲۸۰.
طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۹۲-۹۶.
مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۵۰، ص۱۸-۳۷.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۵.
مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۶۶.
مفید، ارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۷۵-۲۷۶.
نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، نشر علامه، ج۴، ص۳۸۳.
نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۷۷-۷۸.
نوبختی، فرق الشیعه، ۱۴۰۴ق، ص۸۸.
کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۲.
مسعودی، اثبات الوصیة، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۰.
سوره مریم، آیه ۱۲.
سوره مریم، آیات ۳۰-۳۲.
فرق الشیعه، ص۹۰؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۲.
رک: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۸۳.
برای نمونه ر. ک. کلینی، الکافی، ج۱، ۱۴۰۷ق، ص۳۲۰-۳۲۳.
پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۹ش، ص۵۳۹.