ارزش
این دو واژه که در مقابل «بخل» است،غالبا در یک معنى استعمال مىشود،ولى گاهاز بعضى کلمات استفاده مىشود که «جود» مرحله
بالاتر از «سخاوت» است، زیرا درتعریف «جود» گفتهاند: «بخشش بدون درخواست است که در عین حال، بخشش خود راکوچک بشمارد.»
گاه گفتهاند: «جود،خوشحال شدن از درخواست مردم و شادگشتن به هنگامبخشش است. »بعضى نیز گفتهاند:«جود بخششى است
که مال را، مال خدا بشمرد و سائل رابنده خدا بداند و خودش را در این میان واسطه ببیند»،
در حالى که «سخاوت» معنىوسیعترى دارد و هرگونه بذل و بخشش را شامل مىشود.
بعضى نیز گفتهاند: «کسى که بخشى از اموال خود را ببخشد و بخش دیگر را براى خودبگذارد،صاحب سخاوت است و کسى که اکثر آن
را ببخشد و مقدار کمى را براى خود بگذارد،داراى جود است».
مطابق تمام این تعریفها«جود»مرحله بالاتر از«سخاوت»است.
به هر حال «جود» و «سخاوت» از فضایل مهم اخلاقى است،هر اندازه «بخل» نشانهپستى و حقارت و ضعف ایمان و فقدان شخصیت
است ، «جود» و «سخاوت» نشانه ایمانو شخصیت والاى انسان است.
در آیات قرآن مجید گرچه واژه«جود»و«سخاوت»به کار نرفته است،اما تعبیراتدیگرى دیده مىشود که منطبق بر این دو مفهوم است و
قرآن نیز براى آن ارج فراوانى بیان کرده است،به عنوان نمونه به آیات زیر توجه فرمایید:
1- ..یحبون من هاجر الیهم و لا یجدون فى صدورهم حاجة مما اوتوا و یؤثرون علىانفسهم و لو کان بهم خصاصة... (حشر، 9)
2- و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا-انما نطعمکم لوجه اللهلا نرید منکم جزاء و لا شکورا (دهر،8 و 9)
3- مثل الذین ینفقون اموالهم فى سبیل الله کمثل حبة انبتتسبع سنابل فى کلسنبلة ماة حبة و الله یضاعف لمن یشاء و الله واسع علیم
(بقره،261)
4- الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف علیهم و لا هم یحزنون (بقره،274)
5- لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شىء فان الله بهعلیم (آل عمران،92)
6- الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون (بقره،3)
7- و لا تجعل یدک مغلولة الى عنقک و لا تبسطها کل البسط فتقعد ملومامحسورا (اسراء،29)
ترجمه
1-..و کسانى را که به سویشان هجرت کنند،دوست مىدارند و در دل خود نیازى به آنچهبه مهاجران داده شده،احساس نمىکنند و آنها
را بر خود مقدم مىدارند، هر چند خودشانبسیار نیازمند باشند...
2- و غذاى(خود)را با این که به آن علاقه(و نیاز)دارند،به مسکین و یتیم و اسیرمىدهند-(و مىگویند)ما شما را به خاطر خدا اطعام
مىکنیم و هیچ پاداش و سپاسى از شمانمىخواهیم.
3- کسانى که اموال خود را در راه خدا«انفاق»مىکنند،همانند بذرى هستند که هفتخوشه برویاند که در هر خوشه یکصد دانه باشد و
خداوند آن را براى هر کس بخواهد(وشایستگى داشته باشد)،دو یا چند برابر مىکند و خدا(از نظر قدرت و رحمت)وسیع و(به همهچیز)
داناست.
4- آنها که اموال خود را شب و روز پنهان و آشکار انفاق مىکنند،مزدشان نزدپروردگارشان است،نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین
مىشوند.
5- هرگز به(حقیقت)نیکوکارى نمىرسید!مگر این که از آنچه دوست مىدارید(در راهخدا)انفاق کنید و آنچه انفاق مىکنید،خداوند از آن آگاه
است.
6- (پرهیزکاران)کسانى هستند که به غیب(آنچه از حس پوشیده و پنهان است)ایمانمىآورند و نماز را بر پا مىدارند و از تمام نعمتها و
مواهبى که به آنان روزى دادهایم،انفاقمىکنند.
7- هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن(و ترک انفاق و بخشش منما)و بیش از حد نیزدستخود را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از کار